جستجو
-
۱تصویر
نامه
درباره شکایت از رفتار و عملکرد سرهنگ درباب سربازها، نایب وکیل و سرجوخه ها؛ درخواست نوشتن درباره اوضاع تبریز و ملک خان یاور و کربلایی اسماعیل کلانتر؛ او جویای حال حاجی خان یاور است، به میرزا ابوتراب خان سلام می رساند و اظهار دلتنگی می کند.
-
۱تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
محتوای نامه به شرح زیر است: شب ۱۱ محرم؛ نگرانی از بابت ندادن نامه و خبری درباره خانه از طرف مخاطب که نشان میدهد به خانه او سرکشی هم نمیکند، و درخواست برای نوشتن درباره خانه و نورچشمان و رفع نگرانی؛ سؤال درباره مواجب و براتها؛ سفارش دادن کاغذ سرهنگ به او و همه روزه جویای حال وی بودن؛ اشاره به وضعیت خود، که نتوانسته مرخصی بگیرد و محرم را هم در ارومیه خواهد بود؛ سفارش رساندن پاکت افتخارالسادات به فوریت و همچنین به لشکرنویس باشی و قوام لشکر و خواسته پاکت افتخارالسادات را بچسباند ولی بقیه را نه.
-
۴تصویر
محمد منتصری به عمید لشکر، ۱۳۰۳ ش
محمد منتصری، پسر عموی عمید لشکر، نامه شوخی آمیزی که روی برگه وزارت جنگ درباره مخالفت با ازدواج عمید لشکر نوشته شده است. در برگه اول، به تاریخ ۲ جدی ۱۳۰۳ ش، خطاب به آقا میرزا علی اصغر خان آمده که به موجب سواد راپورت کمیسیون متشکل از چهار خواتین این ازدواج مصلحت دانسته نشده است و در ضمیمه سواد راپورت کمیسیون آمده با نام چهار زن: کلثوم نه نه، بی بی شاه زینب، دده بزم آرا، و خاله جان؛ پاکت خطاب به عمید لشکر منشی تیپ [ناخوانا] نظام لشکر شمال غربی، ارومیه، از طرف محمد منتصری عضو مالیه لشکری.
-
۱تصویر
نامه
محتوای نامه به شرح زیر است: اشاره به ملاقات با ملک خان یاور و فتح الله خان سرهنگ برای گرفتن حکم مخاطب؛ در باب سربازگیری و مشکل مالیات و عوارض در صورت گرفتن سرباز داوطلب؛ فرار سربازان و سایر مطالب.
-
۳تصویر
محمد حسین به عمید لشکر، ۱۳۳۶ ق
پاکت با مهر محمد حسین خطاب به عمید لشکر سررشته دار فوج قهرمانیه، ۸۶۴۲ [از راست به چپ نوشته و خوانده می شود، به حروف ابجد، به معنی: بدوح که نام ملک حافظ نامههاست]، به تاریخ ۲۱ ذی قعده ۱۳۳۶ ق؛ محتوای نامه به شرح زیر است: سیف الله خان برادر معتمد السلطان غفار خان سلطان فوج قهرمانیه آمده و نویسنده احوالات مخاطب و منتصر لشکر را از او پرسیده و از خبر سلامتی آنها و خبر آمدن عمید لشکر به ولایت خوشحال است؛ اشاره به اوضاع خراب و قیامت شهر و ولایت؛ درخواست رساندن نامه ای که برای حاجی قوام لشکر نوشته، خواسته جواب را با معتمد السلطان غفار خان به او برسانند؛ خبر فوت صبیه اش در روز نگارش نامه و ناراحتی...
-
۲تصویر
نامه از منتصرلشکر
محتوای نامه به شرح زیر است: خبر رسیدن میرزا محمود خان و آوردن نامه مخاطب؛ مخاطب خیلی به جا و به موقع میرزا محمود را روانه کرده است، در باب خدمت به امیر تومان اطمینان داده است؛ در مورد کار و گرفتاریهایش و تشکیل کمیسیون سربازگیری؛ میخواهد که از بابت خانه و والده و مخارج نگران نباشد؛ نورچشمی مولوک خانم از دیدن کفشهای دختر محمد خان ملول شده بوده و نویسنده فورا از بازار یک پوتین بسیار خوب برایش خریده است؛ گرانی آجر و گچ؛ ابلاغ سلام به آقای سردار؛ سهلانگاری درمورد کاه؛ و سلامتی حبیب الله خان و خانه.
-
۲تصویر
نامه از عبدالحسین
نامه که پشت آن مهر عبدالحسین را دارد و محتوای آن به شرح زیر است: اغتشاش قوچکانلوها، مشغولیت نویسنده، اشاره به تلگراف مخاطب، دستور مشیر لشکر، و فرستادن حکم نظامی با چاپار تبریز؛ همچنین از احوالات خانه پرسیده و خواسته چند بطری سرکه برای درست کردن سکنجبین برایش بفرستند.
-
۲تصویر
نامه از سطوة السلطنه
تاریخ نامه هفتم شوال و محتوای آن به شرح زیر است: احوال پرسی؛ در باب ملاقات با مشیر دفتر در خصوص انتقال تیولات مخاطب از هشترود در جزو کتابچه چهاراویماق و دادن خبر اتمام این کار با چاپار بعدی؛ سؤال درباره تأخیر در فرستادن دویست تومان برات نور چشمی حسن آقا؛ درخواست فرستادن کتابچه مواجب سال گذشته فوج ناصر و کتابچه های فوج قهرمانیه؛ سفارش رساندن پاکت ضمیمه برهان الملک و گرفتن جواب نامه و ارسال آن؛ پاکت به مهدیقلی خان پدر زن میرزا هاشم تعلق دارد؛ اطمینان دادن از بابت میرزا مهدیخان که او همه روزه سر خدمت حاضر است.
-
۲تصویر
نامه به حاج مستعان الممالک، ۱۳۲۶ ق
نامه به حاج مستعان الممالک حکمران هشترود، نویسنده در نامه خواسته حکمران هشترود مبلغ دویست و شصت و نه تومان و دوهزار و دویست دینار رایج از بابت محل نظام به اسم فوج قهرمانیه که به خرج کتابچه حساب سال قوی ئیل ولایت هشترود است به نویسنده بدهد و در عوض یک طغرا برات دیوانی به حواله هشترود برای او رد نماید و پس از دادن قرض همین کاغذ را پس بگیرد.
-
۱تصویر
منتصر لشکر به عمید لشکر، ۱۳۲۵ ق
نامه خطاب به معتمد السلطان [احتمالا میرزا ابوتراب خان عمید لشکر] احتمالا از منتصر لشکر؛ محتوای آن به شرح زیر است: نویسنده از رسیدن خود به اردبیل خبر می دهد، فوج در کنار شهر اردو کرده بود و بعد به دلیل برف زیاد و سرمای شدید بر حسب حکم دیوانی در کاروانسراها اسکان داده شده اند و خانه کرایه کردن جناب میرپنج موجب آسودگی شده است. او نگران رسیدن سرما به شهر تبریز و کم شدن آذوقه است؛ آیا محمد قلی خدمت خود را انجام داده و مخاطب را از بابت غله آسوده کرده است یا نه؛ سپس درباره صدور برات مواجب می نویسد و دادن آن به [ناخوانا] تا حواله اردبیل را بگیرد، سفارش در خصوص درس و مشق بچه ها و سرکشی به خانه، و...